جایی برای نوشتن

"قسم به قلم و هر آنچه می نویسند"

جایی برای نوشتن

"قسم به قلم و هر آنچه می نویسند"

نوشتن رو دوست دارم...
اینکه گاهی هر چیزی که تو فکرته رو بریزی رو یه صفحه ی سفید و خالی شی...
اینکه فکرای بی سر و ته ذهنت بشن کلمه و کنار هم بشینن و آرومت کنن...
نوشتن آرومم میکنه...

اینجا هست تا نوشته های گاه و بیگاهم یه جا بمونن...
اینجا هست تا بتونم یه روزی برگردم و ببینم تغییر بهاره رو تو پس واژه ها...
اینجا هست تا شما هم شریک شین تو خوندن و مرور بهاره ی قصه ی ما...

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

اذان صبح در شهر من حوالی 4:15 است، اذاب مغرب هم حوالی 9:15 شب. به عبارتی 17 ساعت کامل و ناقابل روزه...

اما این طولانی‌ترین روزهای سال، گرسنه و تشنه می مانیم که چه بشود؟

خیلی گفته‌اند و شنیده‌ایم که به خاطر همدردی با فقراست این گرسنگی و تشنگی و روزه‌داری... اما خداوندا... منی که برای سحر هر چیز که اراده کنم تهیه کرده و تا حد ترکیدگی خواهم خورد و بعد تمام مدت روز را به اشتیاق و با اطمینان به سفره‌ی رنگارنگ و پرنعمت افطار سپری خواهم‌کرد، کی حال فردی  را خواهم فهمید که نه انتظار سفره‌ی رنگین دارد و نه اطمینان به نان شب!

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۵ ، ۰۲:۵۴
بهاره حجابی